«دم در» بده!/ پیجویی جایگاه دندانپزشکی در نظام سلامت و ذهن بیماران
چندی پیش برای کار کوچکی که سر جمع ۲ دقیقه بیشتر وقت نمیگرفت سری به منزل یکی از آشنایان زدم. صاحبخانه با تعارف فراوان و اصرار شدید بر اینکه «دم در» بده و «جایگاه» شما بالاتر از این حرفهاست، بنده را کشاند داخل منزل. آنجا بود که متوجه شدم میهمانی دوستانهای هم برقرار است ولی از آنجا که با میهمانان و موضوع صحبتشان آشنایی کافی نداشتم، گوشهای نشستم و خیلی زود غرق افکار خودم شدم.
از جمله افکار مهاجمی که ذهنم را محاصره کرده بودند، یکی هم همین موضوع «جایگاه دندانپزشکی در نظام سلامت» بود. به خودم گفتم جایگاه شغل شریفمان را در خیلی جاها میتوانیم ارزیابی کنیم حالا اینها گیر دادهاند به نظام سلامت. مثلا تا حالا کسی جایگاه ما را نزد مردم بررسی کرده؟ همین مردمی که قرار است از خدمات دندانپزشکی بهره ببرند. بررسی این موضوع خیلی سریع به نتیجه رسید چون بلافاصله با به خاطر آوردن مکالمات روزمرهام با بیماران و عقیدهشان در مورد هزینههای دندانپزشکی و علاقه مفرط آنها به نشستن روی صندلی داغ معروفمان و اصرار عجیبشان برای محسوب کردن ما جزو طایفه مرفهین بیدرد، برایم مسجل شد که دندانپزشکی جایگاه بسیار رفیعی نزد مردم دارد.
خوب. گروه بعدی که میتوان جایگاه دندانپزشکی را نزد آنها بررسی کرد چه کسانی هستند؟ معلوم است، خود دندانپزشکان. شاید تعجب کنید اما این ارزیابی از مورد اول هم سادهتر بود چراکه با توجه به اتحاد و یکپارچگی مثالزدنی دندانپزشکان با یکدیگر و تلاشهای مشترک و همسوی آنها برای ارتقای علمی و صنفی و از همه مهمتر علاقه غیرقابل وصفشان به همدیگر، فهمیدم کسی نمیتواند در اهمیت والای جایگاه دندانپزشکی نزد خود شاغلان این حرفه تشکیک کند؛ مگر اینکه زبانم لال غرض و مرضی در دل یا ریگی در کفش داشته باشد.
جای شما خالی حسابی جوگیر شده بودم و با جان تازهای که از این کشفیات محیرالعقول در کالبدم دمیده شده بود میخواستم قرص و قایم وارد حوزه اصلی یعنی نظام سلامت شوم که مدد از غیب رسید و یک دفعه یاد گزارش دفتر برنامهریزی بیمههای درمانی وزارت رفاه افتادم. با یک مرور سرسری بر موارد قید شده در این گزارش در کمال تحیر متوجه شدم که تعیین جایگاه در این حوزه از دو مورد قبل هم سهلتر است. ملاحظه بفرمایید:
– مخارج دندانپزشکی، ۹۱ درصد بهوسیله خود مردم و ۹ درصد بهوسیله بخشهای عمومی (دولتی و غیردولتی) تامین شده است.
– فقط یک درصد از اعتبارات سازمانهای بیمهگر در بخش دندانپزشکی هزینه میشود.
– بسیاری از مراکز بهداشتی – درمانی وزارت بهداشت به دلایلی مانند تعداد ناکافی دندانپزشک و کمبود اعتبارات، غیرفعالند.
– سازمانهای بیمهگر عموما مراکز ارائه خدمات دندانپزشکی ندارند و بخش قابل توجهی از خدمات دندانپزشکی مورد تعهد آنها نیست.
– در وضعیت عادلانه نظام سلامت، سهم پرداخت مستقیم از جیب مردم باید نسبت به کل هزینههای سلامت پایین باشد که در ایران ۵۷ درصد است.
– بیمههای پایه (تامین اجتماعی، خدمات درمانی و نیروهای مسلح) و تکمیلی و وزارت بهداشت در تامین مالی بخش دندانپزشکی عملکرد مطلوبی نداشتهاند.
– سطح دسترسی و میزان بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی بین گروههای جمعیتی عادلانه نیست.
در کش و قوس این بررسی بودم که ناگهان با فریاد صاحبخانه که بعد از چند بار صدا زدن مسالمتآمیز متوسل به زور شده بود، به خودم آمدم. نهیب زد که: «کجایی بابا؟ خیلی تو فکری. موضوع چیه؟»
با هیجان تمام سعی کردم لب کلام را در چند جمله برایش بازگو کنم. همین که رسیدم سر مفاد گزارش، حرفم را قطع کرد و گفت: «نمیدونم چرا شماها اینقدر دوست دارید یک موضوع ساده را بپیچونید. این کار که اینقدر مطالعه و مکاشفه نمیخواد. مگه خودت همیشه نمیگفتی دهان دروازه سلامته؟ خوب، پس معلومه جایگاه دندانپزشکی همون دم دره دیگه، پدر آمرزیده.»
بعد هم قهقهه موذیانه و طعنهآمیزی سرداد و رفت سراغ بقیه میهمانها.
همانطور مات مونده بودم عجب هوش و ذکاوتی دارد این آدم؛ چطور بدون اینکه گزارش را بشنود، دقیقا همون جایگاهی را برای دندانپزشکی تعیین کرد که هر کس بعد از خوندن گزارش تعیین میکند.
ختم کلام اینکه اصلا نفهمیدم چه جوری ازش خداحافظی کردم. همهاش تو این فکر بودم کاش یک نفر پیدا میشد و محض تعارف هم که شده به جایگاهمان هم یک بفرمایی میزد که دم در نمونه.
منبع:دندانه