گفتگو با دندانپزشکی که اقتدار پزشکی را به چالش کشید
گفتگو با دکتر علیرضا صالحی، دندانپزشک، جامعه شناس و نویسنده کتاب اقتدار پزشکی
گفتگو از ملیکا بهزادی، با سپاس از دکتر شهاب دانشور
پزشکان ما دندانپزشکان را چندان از خود نمیدانند و ما را تکنیسینهای دندان به حساب میآورند. حال یک دندانپزشک با خواندن جامعهشناسی در دانشگاه تهران، به دنیای پر رمز و راز پزشکی سرک کشیده و بحث اقتدار در رابطه بین پزشک و بیمار را به صورت کیفی مورد بررسی قرار داده است. دکتر علیرضا صالحی سال ۱۳۷۵ وارد دانشکده دندانپزشکی دانشگاه بهشتی شد. دورانی که اصلاحات در اوج خود بود و دانشجویان تجربههای جدیدی را جذب میکردند. این تجربههای جدید اما، به زمان زیادی احتیاج داشت تا به دُرد بنشیند و از میان آن افرادی برخیزند که به خود و زمانهشان نگاه انتقادی داشته باشند. دکتر صالحی یکی از آنان است. او در پایاننامه دوران فوقلیسانس جامعهشناسی خود به بحث اقتدار در پزشکی پرداخته و به خشونت نهفته و دگر فهمی موجود در سپهر درمان توجهی عمیق معطوف داشته که حاصل آن کتابی موفق در این زمینه است. با این دندانپزشک-جامعه شناس به گفتگو نشستهایم که ویراسته آن را در ذیل میخوانید.
– آقای دکتر صالحی! درباره پیشینه خانوادگی و تحصیلی خود توضیح بفرمایید.
بنده سال ۵۸ در تهران، از پدری اهل شیراز و مادری لنگرودی متولد شدم. سال ۷۵ وارد دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی شدم و سال ۸۱ مدرک دکترای دندانپزشکی عمومی را دریافت کردم. بعد از ۱۲ سال فاصله گرفتن از درس، سال ۹۳ وارد مقطع کارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی شدم و تا سال ۹۷ در این رشته مشغول تحصیل بودم.
– در دورهای که علاقه به خواندن تخصص بین دندانپزشکان اینقدر افزایش پیدا کرده، چه طور تصمیم گرفتید سراغ تحصیل در جامعهشناسی بروید؟ آیا قبل از دندانپزشکی به این رشته علاقه داشتید؟
زمانی که بنده وارد رشته دندانپزشکی شدم فضای متفاوتی بر جامعه و خانوادهها حکمفرما بود و من علیرغم اینکه علاقه زیادی به دندانپزشکی نداشتم؛ بر اثر فشار محیط به سمت این رشته رفتم.
بعد از تمام شدن سربازی یک ترم تخصص پروتز خواندم، اما انگیزه چندانی برای ادامه دادن نداشتم. کار تخصصی کردن در پزشکی و دندانپزشکی سخت است و انگیزه قوی میخواهد. چرا که بهعنوان دندانپزشک عمومی میتوان پارهوقت کار کرد، اما وقتی شخصی تخصص میگیرد بیماران به او ارجاع میشوند و کارش زمانبر و انرژی بر است و تعهدات بیشتری دارد.
ما در دوره اصلاحات دانشجوی دندانپزشکی بودیم. آن زمان فضای فرهنگی حاکم بر دانشکده بازتر شد و ما هم به عنوان دانشجو به مطالعات جامعهشناسی روی آوردیم. بنابراین بدون پیشزمینه وارد این رشته نشدم. در دوران دانشجویی به جامعهشناسانی مثل مارکس، باکونین، فوکو و بودریار علاقه داشتم که چپگرا بودند و در دانشگاه دیدگاههای مخالف آنها را هم مطالعه کردم.
– چه طور موضوع اقتدار پزشکی را برای تألیف کتاب انتخاب کردید؟
اقتدار پزشکی موضوعی بود که از زمانی که وارد بخشهای دانشکده دندانپزشکی شدیم تجربه میکردیم. اگرچه به خاطر ملاحظات دانشگاهی برخورد با بیماران در این فضا خیلی بهتر است، اما این اقتدار را از سوی تعدادی از اساتید میدیدیم و وقتی وارد فضای کار شدم این پدیده را در فضاهای مختلف دیگر هم مشاهده کردم. اقتدار پزشکی در اصل در رابطه پزشک و بیمار بهطور تلویحی به ما القا میشد. البته من علاقهای به اعمال کردن آن نداشتم و دوست داشتم از آن فاصله بگیرم، اما ناخودآگاه، فرهنگ و باورهای فضاهای درمانی، پزشک را به سمت اقتدار هل میدهد.
جرقه نوشتن این کتاب سال ۹۵ و بعد از مرگ آقای کیارستمی و حواشی آن پیش آمد. در این اتفاق گاردی که پزشکان در برابر اعتراض افکار عمومی گرفتند شدید بود. آقای مهرجویی صحبت تندی کرد و فردای آن روز عذرخواهی کرد. اما یک گروه تلگرامی پزشکان یک ماه بعد هفت هزار امضا برای شکایت از ایشان جمع کرد. من در آن گروه بودم و گفتم این درست نیست و بیرونم کردند، حالا من به هر حال همکار آنها بودم وای به حال بقیه. قبل از آن هم جامعه پزشکی سریال در حاشیه آقای مدیری را متوقف کرد و اقتدار پزشکی در جامعه علنی شد.
– آیا میتوانید تعریف مختصری از اقتدارگرایی در پزشکی ارائه دهید؟
نمیتوانم در یک جمله بگویم اقتداری که جامعه پزشکی به آن دچار است چیست. چرا که برای تعریف کردن آن ۲۰۰ صفحه کتاب نوشتهام! البته به اعتقاد من اقتدار پزشکی چیز جدیدی نیست؛ بلکه همیشه در فرهنگ ما وجود داشته است، اما جامعه ما تغییراتی کرده که این اقتدار دیگر تحمل نمیشود. من بهشخصه شاهد هستم فضای بین پزشک و بیمار از ۱۰ سال پیش بسیار بهتر است و اصلاً با آن دوره قابل مقایسه نیست.
– فصل چهارم کتابی که تألیف کردهاید پر از روایتهایی است که پزشکان و بیماران نقل کردهاند. روایتهایی که از بیماران آوردهاید چگونه به دست آمدهاند؟
بخش زیادی از این روایتها مصاحبه است. تعداد قابلتوجهی از بیماران من را میشناختند و بیمارم بودند و عدهای هم به من معرفیشده بودند. عدهای هم بیمارانی بودند که به صورت تصادفی در کلینیکها به آنها برخوردم.
– در این مصاحبهها بازخورد منفی ناشی از بدبینی یا گلهمندی از موضوع اقتدار جامعه پزشکی از سوی بیماران دریافت میکردید؟
البته من هرگز به عنوان پزشک با بیماران مصاحبه نمیکردم، اما تشخیص این موضوع برای آنها سخت نبود. در کل چندان با برخورد بد مواجه نشدم و افراد در مصاحبه با من تا حدودی ملاحظه میکردند. اما با تعداد زیادی برخورد کردم که دوست نداشتند مصاحبه کنند یا خیلی بدبین بودند. چرا که بعضی از مردم گمان میکنند هرکس با آنها قصد مصاحبه دارد به یک نهاد خطرناک وصل است. افرادی هم در لفافه صحبت میکردند. به همین دلیل روایتهایی هم آورده شده که در فضای عمومی مانند تاکسی شنیده و یادداشت کردهام.
– شاید بیان کردن رمز و رازهای پزشکی، نیازمند جرئت ورزی باشد. چه طور تصمیم به انجام این کار گرفتید؟
مفهوم سلامت و درمان مفهومی رازآلود است. دکتر اسکارت پِک، روانپزشک میگوید: «ما همیشه میفهمیم بیماری چگونه ایجاد میشود، اما هیچوقت نمیفهمیم وقتی این عوامل بیماریزا نیستند چرا فرد سالم است؟ و این بزرگترین راز پزشکی است.»
رمز و راز پزشکی در این است که اگرچه موانع کارکرد طبیعی بدن را برطرف میکنیم و فرد به وضعیت سلامتی برمیگردد، اما نمیدانیم وضعیت سلامتی فرد چگونه از ابتدا به وجود آمده است و این از دیدگاه فلسفی موضوع بسیار پرراز و رمزی است. من در این زمینه از کتاب گادامر به نام رازوارگی سلامت استفادههای زیادی کردم.
پنهان نگاه داشتن دانش پزشکی و وقایع مربوط به درمان از بیمار، ساختن یک فضای رازآلود، مخرب و غیرضروری ست. اینها راز و رمز نیست ترفند است.
جامعهشناسی به نام گافمن میگوید ما صحنه را میچینیم و جلوی مخاطبین نمایش بازی میکنیم. پزشکی هم از این قاعده مستثنا نیست. پزشک از هزاران ترفند مثل روپوش پوشیدن، ادبیات خاص و تن صدا استفاده میکند. البته منظور این نیست که این ترفندها بد و منفی هستند؛ بلکه در اصل لازمه کارند و خوب است مجموع این ترفندها به همراه دانش تخصصی که پزشک در دانشگاه آموخته در خدمت بیمار قرار بگیرد. شاید در اختیار قرار دادن جزئیات درمان در فرهنگ ما کار جسورانهای باشد، اما در فرهنگهای آسان گیرتر، این کار تا حدودی پذیرفته است.
لزومی ندارد پزشک دچار این راز آلودگی مصنوعی شود این موضوع از او یک انسان عجیب و غریب بسازد که کارهای جادویی میکند؛ مراجعان هم منکوب این ترفندها شوند و در نتیجه رابطه بیماری بین پزشک و آنها شکل بگیرد. به این ترتیب از پزشک یک بت ساخته میشود که شرایط فعلی جامعه آن را تحمل نمیکند و این بتها را میشکند.
– برای نقد اقتدار پزشکی، از ایدههای چه جامعهشناسانی استفاده کردید؟
من برای به چالش کشیدن این امر از جامعه شناسان زیادی استفاده کردم. البته در کتاب ۲۵ صحنه اقتدار را شرح دادم که شکلهای مختلفی دارد، اما در این نوع اخیر رازآلود شدن درمان، نظریهپردازی به نام فرانک پارکین نظریههایی دارد و میگوید: «طبقاتی هستند که ابتدا به ساکن ضرورتاً سرمایه بالا یا نفوذ سیاسی زیادی ندارند، اما دانش ویژهای دارند که در دسترس دیگران قرار ندادن آن موقعیت آنان را در طبقات بالای جامعه تحکیم میکند.» بوردیو جامعهشناس دیگری است که میگوید: «دانش، سرمایهای در اختیار پزشک است که هرچه آن را بیشتر مختص خود کند روی موقعیت تسلط بیشتری پیدا میکند.»
البته این نظریهپردازان لزوماً در حوزه پزشکی صحبت نکردند، اما ما از نظریههای آنها در پزشکی استفاده کردهایم.
– در حال حاضر جامعه دندانپزشکی را دچار چه چالشهایی میبینید؟
من حین تألیف این کتاب، دندانپزشکی را مبتلا به ۳ چالش عمده دیدم. یکی از آنها تخصص گرایی است که بهخودیخود چالش به شمار نمیرود، اما یکی از شرایط زمینهای بروز آن است. دیگری کالایی شدن درمان، ناشی از خصوصی شدن آن است که با خصوصی شدن دانشگاهها در حال تقویت است و چالش دیگر هم اقتدارگرایی است.
اگر بخواهم در مجموع از یک چالش عمده نام ببرم که میتواند از سه عامل فوق ایجاد شود، باید بگویم این خطر وجود دارد که مسئله درمان دندانپزشکی منتفی شود. چرا که ممکن است مشتری مداری در کار پزشکی ما را به سمتی ببرد که درمان یا به عبارت دیگر بازتوانی بیمار، فراموش شود و پزشکان تبدیل به فروشنده شوند. چنانچه شاهد هستیم روز به روز تمایل دندانپزشکان بیشتری نسبت به انجام کارهای زیبایی بیشتر میشود. گذشته از این به شخصه شاهد هستم تعدادی از همکاران ما به بیمار میگویند برای مثال اگر درمان کامل یک دندان نیاز به ۵ مرحله دارد، ۳ مرحله آن را انجام میدهند و ۲ مرحله دیگر را به این دلیل که برای آنها توجیه اقتصادی ندارد یا تخصصش را ندارند انجام نمیدهند و حتی بیمار را به دندانپزشک دیگری هم ارجاع نمیدهند و در نهایت بیمار اصلاً به هدف درمان نمیرسد. در اصل این ایده که وقتی شخصی به منِ دندانپزشک مراجعه کرد، مسئول بازتوانی او هستم کمکم کمرنگ میشود.
– برای چالشهایی که فرمودید راهحلی متصور هستید؟
در حال حاضر همه علاقهمندند در جامعه که یک اقدام مثبت انجام بدهند، اما بسیاری از اوقات حتی دقیق نمیدانیم مشکل چیست. راهحل این مشکلات چیزی نیست که من بتوانم ارائه دهم. بلکه محققین و پژوهشگران باید این کار را انجام دهند و در کشور ما هم که برای کار پژوهشی ارزشی قائل نیستند. ما درباره اینکه معایب تخصص گرایی یا خصوصی شدن درمان چیست پژوهشهای زیادی نداریم و اگر هم داشته باشیم به آنها توجهی نمیشود.
– آیا تألیف این کتاب و تحقیقات آن، بر روی زندگی حرفهای شما تأثیری گذاشته است؟
تأثیر انجام این پروژه روی کار شخصی من خیلی زیاد نبوده، چرا که فضایی که باعث میشده احساس رضایت شغلی کنم را سالها است برای خودم فراهم کردهام. من بیشتر از روزی ۵ تا ۶ ساعت کار نمیکنم و به دنبال فعالیتهای جنبی میروم که باعث فراغت ذهنم شود. در کتابم هم نوشتهام که معنایی ندارد شخصی در روز ۱۲ ساعت کار درمانی انجام دهد و این کار او را به سمت خطای تکنیکی و ارتباطی با بیمار میبرد. من به شخصه نسبت استاندارد جوامع پیشرفته کم کار نمیکنم، اما برای خودم فراغتی هم قائلم. از خصوصی شدن درمان هم همیشه در رنج بوده و مدتی در کلینیک شرکت نفت کار درمانی انجام دادهام. چرا که در جامعه ما افراد تمکن مالی کافی ندارند و در نهایت شاید دندانپزشک مجبور شود از درمان ایدئال بگذرد. اما به هر حال به این دلیل که درمان دولتی دندانپزشکی در ایران در حداقل است باید به درمان خصوصی تن داد.
– مطالعه علوم انسانی را چقدر برای گروه پزشکی ضروری میدانید؟
جامعه پزشکی و دندانپزشکی باید علوم انسانی بخوانند و در مقابل افرادی هم که به تحصیل علوم انسانی اشتغال دارند باید چیزهایی راجع به پزشکی مانند نظم و ساختار فیزیکی بدن بدانند. چرا که از رفتار بدن میتواند درباره زندگی به ادراکاتی رسید. این در حالی است که در دانشجویان علوم انسانی این نگرش چندان پررنگ نیست و قوانین طبیعت که زندگی روزمره را هدایت میکند دستکم میگیرند. به همین دلیل در علوم انسانی افرادی با تصورات انقلابی تندرو زیاد مشاهده میکنید.
دانشجوی پزشکی هم باید فلسفه و مفهوم سلامتی و بیماری را بداند و بدیهیترین چیزی که همه این دانشجوها باید بدانند تاریخ پزشکی است.
– آیا پروژه تحقیقاتی یا تالیفی دیگری را در ذهن دارید؟
فعلاً قصد ندارم پروژه دیگری انجام دهم و یکی از دلایل آن این است که تألیف این کتاب مرا خسته کرده است. اما شاید در آینده به تخصص گرایی، خصوصی شدن و کالایی شدن درمانهای دندانپزشکی بپردازم که برای آن برنامه مشخصی ندارم.
منبع:دندانه