نصیحهالسارقین یا بهینهسازی زورگیری
یک زمانی سرقت از مطب پزشکان و دندانپزشکان به لطف جوسازی در مورد درآمدهای آنچنانی ایشان خیلی بالا گرفته بود…
اول از همه بگویم بر من هم مثل شما و بقیه واضح و مبرهن است که اصولاً سرقت، زورگیری و غارت اموال کار خوبی نیست؛ بخصوص اگر از مطب دندانپزشکان باشد و کسی که دستانش را به چنین افعال ناروایی آلوده کند حکماً جزو آدم بدها به حساب خواهد آمد. تازه اگر خدای نخواسته این عمل زشتش را تکرار کند یحتمل جلوی اسمش چند تا ضربدر هم خواهند گذاشت تا عبرت سایرین شود و دیگر کسی به خودش جرأت ندهد به مطب دندانپزشکان محترم نگاه چپ بکند.
اینها را گفتم که فکر نکنید زبانم لال من موافق سرقت و اینجور چیزها هستم و میخواهم کار بد این آدمها را موجه جلوه دهم، نخیر. اما بالاغیرتاً شما کسی را میشناسید که همینجوری از سر بیکاری و برای گذران وقت دزدی کند؟ سراغ دارید کسی را که همینطوری یهو به مطب بختبرگشتهای یورش ببرد، اسلحه بر ملاج منشی بگذارد و دار و ندار طرف را با خودش ببرد و بگوید قصد مزاح داشتم؟ اصلاً چنین چیزی میشود؟ نه که نمیشود. آقاجان، آن مادر مردهای که دست به چنین کاری میزند محتاج است
آنچه شیران را کند روبه مزاج احتیاج است احتیاج است احتیاج
به عبارت سادهتر و در یک کلام «ندارد». اهل و عیالش شبها با شکم گرسنه سر بر بالین مینهند. مفهوم است؟ دِ اگر داشت و باز هم مال مردم را میبرد که به این کارش سرقت نمیگفتند. میگفتند اختلاس کرده که هم شیک و با کلاس است و هم تا تهتوی قضیه دربیاید موهای مردم عین دندانهایشان بعد از بلیچینگ سفید شده. ما در این مقال با این قسم دوم کاری نداریم. ما داریم راجع به آن افراد ناباب سارق نامی صحبت میکنیم که فیالواقع آه در بساط ندارند. بله، فرمایش شما صحیح است، دلیل نمیشود هر کس قاتق نانش کم شد برود سر مال مردم، ولی مگر یک انسان چقدر طاقت دارد؟ آقا، ژان والژان با اون اهن و تلپش، تازه نقش اول هم بود، کم آورد. آنوقت شما انتظار داری این بیچارهها دست از پا خطا نکنند؟ من که بعید میدانم چنین چیزی شدنی باشد. اصلاً گیریم چنین آدمی امروز مقاومت کرد، فردا بر نفسش غلبه نمود، پسفردا چی؟ یا فرضاً این آقا خطا نکرد، آن آقا به قوانین پایبند بود، آقای سوم چه؟
پس میبینید که لاجرم و بالاخره یک روزی و توسط یک نفری این کار ناشایست انجام خواهد شد. البته من هم با شما هم عقیدهام که کاش طوری میشد که اینطوری نمیشد ولی حالا که با دلایل متقن به ثبوت رسید این اتفاق خواهی نخواهی افتادنی است، آیا بهتر نیست عقلهایمان را روی هم بریزیم و راهکاری در جهت بهینه سازی آن ارائه دهیم؟ بهتر نیست روشی پیدا کنیم که پس از وقوع این امر محتوم همه به نوعی راضی و خوشحال باشند؟ مگر وقتی در فلان جای دنیا کلینیکی باز میکنند تا معتادان تزریقی بروند آنجا و خودشان را بسازند، میخواهند بگویند اعتیاد و تزریق خوب است؟ نخیر، میخواهند حالا که طرف معتاد است لااقل ایدز نگیرد و اسباب دردسر جدیدی نشود. ما هم میخواهیم حالا که قرار است سرقتی رخ دهد با کمترین ضرر و بلکه با برخی فوائد همراه باشد.
و اما در همین راستایی که گفته شد پیشنهاد حقیر این است که اقشار محترم سارق با یک بررسی همه جانبه عوض «زدن» به «کاهدانهایی» مثل مطب بنده، سراغ طبقه مرفهین بیدرد بروند تا خدای نکرده بر چسب «دزد ناشی» به آنها زده نشود. این کار برای هر سه گروه سارقین محترم، مرفهین زالوصفت و دندانپزشکان آسیبپذیر بهتر است. چگونه؟ عرض میکنم:
– برای عزیزان زورگیر ما بهتر است چون مسلماً در مکانهای آنچنانی بسیار بیشتر از مطب امثال بنده مال و منال به چنگ خواهند آورد. شاعر هم که فرموده: «دولت آن است که بیخون دل آید به کنار»
– برای آن زالوصفتان نیز بهتر است چون این ضرر کفاره گناهانشان میشود و شاید هم به این صرافت افتادند که زین پس خون مردم را درون شیشه نکنند.
– و دست آخر برای دندانپزشکان آسیبپذیری چون من هم فایده خواهد داشت. فایدهاش را هم از زبان خاله جان ما بشنوید که بعد از سپری کردن یک عمر با نان معلمی و کارمندی اعتقاد دارد همه گرفتاریها مال بیپولهاست. چون اگر دزدی به خانه پولداری برود برای حفظ جانشان هم که شده میگذارند مقداری از اموالشان را ببرد اما اگر به خانه ما بیاید، باید برای نشان دادن جای پولها و طلاهایی که هیچوقت نداشتهایم کتک هم بخوریم. حکایت مطب ما هم مثل خانه خاله جان است. درد بیمریضی و کم درآمدی یک طرف باید کتک هم نوش جان کنیم.
میبینید که با این پیشنهاد حکیمانه عزیزان غارتگر ما به پولشان رسیدند، صاحبان ثروتهای بادآورده از بار گناهانشان کاسته شد و ما هم کتک نخوردیم. انصافاً کدام مغز متفکری میتوانست چنین راهکار جامعهنگری ارائه دهد؟
اگر شما میتوانید، بسم الله.
منبع:دندانه