نقدی بر مجموعه شعر «جبر ما را بهتمسخر گرفتهاست»
تقابل یاس و شادی
محسن دلیلی
مجموعه را که باز کردم با این عبارت روبهرو شدم: «به: حقیقت که جز توهمی از واقعیت نبود» و در صفحه بعد از آن یک بخش کوتاهی از کتاب «زنده به گور» صادق هدایت به چشم میخورد: «شماهایی که گمان میکنید در حقیقت زندگی میکنید، کدام دلیل و منطق محکمی در دست دارید؟» با این جملاتی که در ابتدای کتاب آمده است، پدیدآورنده اثر سرنخی کلی از مجموعه شعر خود به مخاطب ارائه میکند که به اعتقاد برخی از مخاطبان این اثر، این کار مانند لو دادن داستان یک فیلم توسط کارگردان آن است. نام مجموعه شعر نیز میتواند مهر تأییدی بر این سخن ابتدایی باشد.
اگر چه تولید شعر در شرایط فعلی از سوی کسانی که کارشان سرایش شعر نیست و حتی نمیتوانند درست بخوانند، بهشدت افزایش پیدا کرده است و هر روز ما شاهد چاپ مجموعههایی خالی از عناصر ظاهری و باطنی یا جوهره شعری هستیم، بحران دیگری را نیز برای یافتن مخاطب برای مجموعه شعر پدید آورده است که البته باید کسانی که مجوز چاپ این مجموعهها را صادر میکنند، پاسخگوی این اتفاق باشند اما مجموعه شعر «جبر ما را به تمسخر گرفته است» اثر محمد باقری ایرج، که یک دندانپزشک است، فارغ از این مثالهای گفته شده است؛ چراکه این مجموعه به همان دلیل که در ابتدا یادآور شدم، بدون هدف نیست و با هدفی مشخص تا پایان مجموعه پیش میرود.
با شروع اشعار این مجموعه، ساده بودن بیان و کلمات در هم تنیده، موجب میشود تا خواننده کتاب را زمین نگذارد و تا جایی که چشمش یاری میکند، بخشی از «جبر ما را به تمسخر گرفته است» را دنبال کند:
«سرگردانم/ مانند پرندهای زخمی در میدان جنگ/ که نمیداند/ به کدام سو پناه برد/ و باز گلوله میخورد» یا شعر «بیهوش چشم دوختهای به ماه/ این قرص/ کامل هم که شود/ دردی را درمان نمیکند.»
این سادگی و روانی قلم شاعر، مرهون و مدیون کار ترجمهای است که پیش از این مجموعه انجام داده است. زبان ترجمه میتواند تأثیر خاصی در قلم و بیان یک نویسنده یا شاعر داشته باشد و این امر در مجموعه «جبر ما را به تمسخر گرفته است» به وضوح مشاهده میشود اما نباید این را نادیده گرفت که در برخی مواقع، زبان شعر در این مجموعه از زبان ترجمه فاصله میگیرد و خود شعر میشود:
«تلخ/ شاعری که مینویسد/ تا زخم/ بر تنها نماند» یا شعر شماره ۳۵ که درآن شاعر میگوید: «ستارگان از شب میترسند/ ماهیان از امواج دریا/ جنازه ماه/ بر ساحل افتاده است/ مردی/ مضطرب/ بر قایقی/ میگریزد…»
اما اینکه چرا شاعر در این مجموعه در ابتدا از یاس و ناامیدی سخن میگوید و گاهی نیز طعنهای به شادی میزند، مربوط به مطالعه شاعر میشود. خالق این مجموعه هم از صادق هدایت خوانده است هم از احمد شاملو و همین امر ذهن مخاطب را به سمت یاس صادق هدایتی میکشاند و فریادهای بلند احمد شاملو بر روزگار و مردم خود که البته با خواندن مجموعه متوجه خواهید شد که تأثیر خالق «بوف کور» بر محمد باقری، بیشتر از احمد شاملو بوده است. ناگفته نماند که در کنار این یاس، یک شادی پنهان وجود دارد و در بخشهای مختلف، شاعر به این امر اشاره میکند: «تا دیر نشده/ بیا آفتاب را ببوسیم/ و برای خورشید دست تکان دهیم…»
من به عنوان یک علاقهمند به ادبیات معاصر و نه به عنوان یک منتقد، پیشنهاد میکنم کسانی که شعر سپید را دنبال میکنند این مجموعه را نیز تورق کنند؛ چرا که این مجموعه که اولین مجموعه شعر محمد باقری است، به دور از استخوانبندی با صلابت شعر سپید نیست و شاعر در ادامه راه سرایش خود، میتواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
***
محمد باقری ایرج متولد اول تیرماه ۶۹ در شهرستان اسفراین خراسان شمالی و فارغ التحصیل دندانپزشکی از دانشگاه علوم پزشکی مشهد است. «جبر ما را به تمسخر گرفته است» نام اولین مجموعه شعر اوست که چاپ نخست آن در سال ۹۴ توسط انتشارات بوتیمار روانه بازار شده است. «تشییع جنازه زخم» نام مجموعه شعر دیگری از اوست که در دست انتشار قرار دارد.
منبع:دندانه