تجهیزات دندانپزشکی تاج الدین
0 محصولات نمایش سبد خرید

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

 

 

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

هنری رنه دالمانی سیاحی فرانسوی بود که در سال۱۹۰۷ میلادی برابر با۱۲۸۶ خورشیدی به ایران آمده و در طی سه ماه در شهر‌ها و مناطق مختلف ایران به سفر و سیاحت پرداخته است.
محصول و حاصل این سفر او کتابی به نام «سفرنامه از خراسان تا بختیاری» است که حاوی اطلاعات مفید و مفصلی از ایران صد سال پیش و زندگی و اجتماع ایرانی در اواخر دوره قاجار می‌باشد.
در این کتاب به مقوله طب در آن دوره نیز اشاراتی شده است و همینطور چند اشاره به کشیدن دندان و مسایل مربوط به دندان می‌بینیم.

او در بخشی از این سفرنامه درباره دندانهای محکم و فکین قوی ایرانیان نوشته است:
«ایرانیان اعم از زن یا مرد فکین خوب و توانائی دارند و شاید در اثر عدم استعمال آبهای دندان شوئی و سایر مواد ضدعفونی که در اروپا بی‌اندازه معمول و شایع است اینطور سالم مانده‌اند، دندان‌ها بمقدار زیادی در فکین فرورفته‌اند و بسیار محکم و قوی هستند بطوریکه در مواقع لازم برای بلند کردن بارهای سنگین بدست‌ها کمک می‌نمایند.» (ص۲۵۸)

نویسنده از انبر‌ها و کلبتین‌های ساخت ایران و چگونگی و کیفیت دندان کشیدن در آن سال‌ها هم یاد کرده است:
«انبر‌ها باقسام مختلف ساخته شده‌اند، بعضی مانند مقراض و برخی مانند گازانبر هستند و تمام آن‌ها با نقوش زیبائی زینت یافته‌اند و گاهی هم برای زینت سیم و زر در آن‌ها بکار برده‌اند. دلاک‌ها برای کشیدن دندان انبر مخصوصی دارند که آن را کلبتین می‌گویند. کشیدن دندان هم بوضع بسیار زحمت آوری صورت می‌گیرد. شاگردان دلاک در کشیدن دندان باید باستاد کومک نمایند، یکی دهان مریض را باز نگاه می‌دارد و دیگری ببازوهای او می‌چسبد و یکی دو نفر هم پاهای او را محکم نگاه می‌دارند تا نتواند حرکتی بکند. پس از این مقدمات دلاک با کلبتین دندانرا محکم می‌گیرد و با تمام قدرت آنرا از فک بیرون می‌کشد. معمولا مریض موقعی برای کشیدن دندان بدلاک مراجعه می‌کند که از درد و رنج بی‌تاب شده باشد.» (ص۳۵۸)

دالمانی به اعتقادات ایرانیان در مورد طب و درمان نیز اشاراتی دارد و از نقش استخاره در انتخاب طبیب یاد می‌کند:
«ایرانیان چندان بمشورت مقید نیستند و برای انتخاب طبیب نام چند نفر از آن‌ها را نوشته و با استخاره یکی از آن‌ها را انتخاب می‌کنند و دوائی را هم که طبیب دستور می‌دهد اغلب با استخاره بمریض می‌دهند» (ص۵۹۳)

و مفصلا درباره شیوه معالجه و اشخاص درمانگر و نگرش مردم به این مقوله نوشته است:
«بطور کلی توده ایرانی برای معالجه امراض بدو دسته اشخاص مراجعه می‌کنند. دسته اول دعانویسان و درویشان و ملا‌ها هستند. دعانویس دعائی در روی تکه کاغذی نوشته و دستور می‌دهد که آنرا در میان دست مانند حب کرده و بمریض دهند تا آنرا ببلعد و یا آن را در آب شسته و آن آبرا بمریض بدهند.
درویشان نیز دعا یا دوائی بمریض
‌ها می‌دهند. دستور ملا‌ها مقید‌تر است زیرا که فقرا و مساکین از آن بهره‌مند می‌شوند، آن‌ها باشخاص ثروتمند دستور می‌دهند که بمستمندان صدقه بدهند تا حال مریض خوب شود. دسته دوم اطباء هستند که کم وبیش تحصیل کرده‌اند ولی در ایالات و ولایات غالبا کسانی بطبابت اشتغال دارند که از معلومات طبی ابدا بهره‌ای ندارند و گاهی بجای مطبوخ نباتات ادویه اروپائی را در غیر مورد استعمال می‌کنند و مریض را بخطر می‌اندازند.» (ص۵۹۱)

نویسنده طی سفر در مناطق بختیاری نشین متوجه شده است که مردم بخصوص زنان آن نواحی در طب سنتی مهارت‌ها و آموخته‌هایی داشته‌اند:
«یکی از خصایص نیک زنان بختیاری توجه به امور بهداشتی و طبابت است و عده‌ای از آن‌ها در این فن مهارت زیادی دارند و آن‌ها را معمولا حکیم می‌نامند. شغل طبابت در میان زنان قبایل تقریبا موروثی است. هرگاه پدر یا مادری دوای تازه‌ای پیدا کند طریق استعمال آن را به دختر بزرگ‌تر خود می‌آموزد و به پسران یاد نمی‌دهد زیرا که آن‌ها را برای چنین عملی لایق نمی‌پندارد. زنان در عمل زخم‌بندی و شستشوی جراحات و بیرون آوردن گلوله تفنک از بدن مهارتی دارند…» (ص۱۰۳۶)

به نوشته دالمانی در ولایات و روستا‌ها و شهرهای کوچک جراح تحصیل کرده‌ای وجود ندارد و بیشتر دلاکان و نعلبندان بعمل جراحی می‌پردازند. و می‌گوید که ایرانیان از قطع عضو بدن و پاره کردن شکم بی‌‌‌نهایت وحشت دارند.
او در بخشی دیگر درباره اعتقادات خرافی ایرانیان می‌نویسد:
«هرگاه طفلی در موقع دندان درآوردن مریض شود علاج قطعی آن اینست که در روی نوار چلوار آب ندیده‌ای که طولش باندازه قد آن طفل باشد دعائی بنویسند و بگردن او به بندند تا از مرض رهائی یابد.» (ص۲۵۳)
همینطور در برشمردن خواص سنگ‌ها اشاره‌ای به تاثیر بر درد دندان دارد:
«عقیق سلیمانی یا یمنی برحسب رنگ خواص نافعی دارد، عقیق قرمز آثار خشم و غضب را زایل می‌کند و اگر رنگ آن صورتی و دارای خطوط سفیدی باشد برای خون ریزی مفید است و قسم دیگری هم هست که چون گرد آن را پای دندان بریزند درد آن را رفع می‌کند.» (ص۲۵۰)

دالمانی ماجرایی خواندنی هم درباره دکتر هیبنت دندانساز مخصوص شاه که در آن وقت در ایران بوده است دارد:
«شب نایب چاپارخانه نزد ما آمد و برای سرگرم کردن ما داستان دندانساز ناصر الدین شاه را که یکنفر سوئدی بود برای ما نقل کرد.

داستان دندانساز شاه:
او گفت: «ناصر الدین شاه بشوخی و تفریح میل زیادی داشت و بجراح دندانساز خود لقب فک الملک داده بود، البته هرکس چنین لقبی را می‌شنید بی‌اختیار خنده می‌کرد ولی این لقب برعکس سایر القاب چندان بی‌مناسبت نبود. این هنرمند علاوه بر آنکه در دندانسازی تخصصی داشت از هنر یخ بازی هم بی‌بهره نبود و در زمستان که معمولا در تهران هوا فوق العاده سرد می‌شود و آب یخ می‌بندد کفش یخ بازی فولادین خود را بپا می‌کرد و در روی یخ‌ها ببازی می‌پرداخت و هنر خود را در این فن نشان می‌داد، شاه هم از تماشای بازیهای او بسیار سرگرم می‌شد و مهارت او را در این فن می‌ستود.
روزی شاه بخیال تفریح افتاد و به قفل ساز درباری امر کرد که چند جفت کفش فولادی مانند کفشهای دندانساز بسازد. پس از آنکه کفش‌ها حاضر شد چند نفر از وزرای خود را احضار کرد و آن‌ها را مجبور نمود که کفشهای فولادی را پوشیده و با دندانساز یخ بازی کنند. آن‌ها هم ناچار اطاعت کرده کفش‌ها را پوشیدند و با دندانساز قدم در دریاچه یخ بسته گذاردند و چون خواستند بتقلید دندانساز در روی یخ حرکت نمایند همه یکی بعد از دیگری افتاده مانند نعش روی یخ نقش بستند و دندانساز که در این فن ماهر بودپا کقشهای خود ضربات سختی بآن‌ها می‌زد.
شاه هم که می‌خواست باین وسیله تفریحی کرده باشد و چند لحظه خود را از افکار پریشان مملکت داری فارغ سازد این اوضاع را تماشا می‌کرد و قاه قاه می‌خندید.
دندانساز هم مانند شکارچی ماهری که خرگوشانی را شکار کند دست آن‌ها را گرفته و کشان کشان از دریاچه بیرون می‌آورد و این خرگوشان زنده را بشاه تقدیم می‌کرد. (ص۷۵۴)

دالمانی به کشیدن دندان توسط دلاکان اشاراتی دارد. از جمله وقتی در حال عکس گرفتن از مناظر شهری بوده و مردم اطراف او جمع شده بودند در‌‌ همان زمان دلاکی در گوشه‌ای مشغول به کشیدن دندان مسافری شده و مردم برای تماشای دندان کشیدن از اطراف او پراکنده شده بودند. همچنین در قسمتی دیگر اشاره به دکان دلاکان دارد و می‌نویسد:» مقدار زیادی تیغ و نش‌تر و کلبتین و مقراض و لوازم ختنه و شانه‌های چوبی که شکا مدوری دارد و با نقشه‌های خوب منبت کاری شده است در دکان جلب نظر می‌نماید «(ص۸۱۸)

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

نگاهی به اشارات دندانی در کتاب «سفرنامه از خراسان تا بختیاری»

او در توصیف طبیعت برای تشبیه کوه‌ها از نام قدیمی دندان‌ها استفاده کرده است:

» همینکه از آخرین خانه‌های شهر قم گذشتیم بلافاصله در بیابان افتادیم. جاده در دره عریضی امتداد داشت و در طرفین این دره دو رشته جبال سر بآسمان کشیده بود. رشته کوه طرف راست دارای قلل متعدد کم ارتفاعی بود که مانند دندانهای انیاب و طواحن فک تحتانی غول عظیم الجثه‌ای خودنمائی می‌کرد. «(ص۸۶۰)

نویسنده از تدریس طب در مدرسه دارالفنون نیز اطلاعاتی به ما می‌دهد:

» دوره تحصیل طب در این مدرسه پنج سال است، در سال اول شاگرد باید به تحصیل فیزیک و شیمی و تاریخ طبیعی بپردازد و در سالهای بعد بتدریج علم تشریح و فیزیولوژی و طرز استعمال ادویه و معالجه را بیاموزد، در ابتداء کلاس طب باشکال بزرگی برخورد و نتوانست علم تشریح را چنانکه باید تدریس نماید زیرا که تشریح بدن اموات در اسلام ممنوع است. ناچار اسکلتهائی از اروپا وارد کردند و عضلات و سایر اعضاء بدن را بوسیله نقشه‌های رنگین نشان می‌دادند.
مدت تحصیلات طبی تغییرپذیر است و کاهی ۶ تا ۷ سال طول می‌کشد تا شاگرد بتواند این دوره را بپایان برساند. شاگردان لایق در مریضخانه‌ها و در زیردست اطبا به تمرین مشغول می‌شوند و طرز معالجه و استعمال ادویه را یاد می‌گیرند. (ص: ۱۵۸)

دالمانی در شرح سفر در شمال خراسان از عدم اعتقاد مردم به طب جدید چنین نوشته است: «عقیده بدکتر اروپائی ندارند و وقتی باو مراجعه می‌کنند که از معالجه اطبای بومی بکلی مأیوس شده باشند. فقط در شهرهای بزرک عده قلیلی از مردم روشنفکر بدکتر‌های اروپائی مراجعه می‌نمایند.» (ص۵۹۱)

و بیشتر اطبای سنتی ایران را ناآگاه می‌بیند:
«اطباء ایرانی عقیده دارند که امراض بواسطه حرارت و برودت و رطوبت و غلبه اخلاط بروز می‌کند. امراض حاره را با ادویه مبرد معالجه می‌کنند و درصورتیکه مرض طول بکشد بسا می‌شود که هردو نوع ادویه را بکار می‌برند.
معمولا ابتدا مسهلی بمریض می‌دهند و یک یاچند دفعه از او خون می‌گیرند و گاهی می‌شود که بواسطه خون گرفتن زیاد مریض ضعیف و مشرف بموت می‌گردد.
برای معالجه امراض رطوبی مقداری کنین و ادویه معطر مخلوط با شراب و مطبوخ‌های گرم بمریض می‌دهند.» (ص۵۹۳)

منبع:دندانه

0
دیدگاه‌های نوشته