بلد نیستیم فعال صنفی باشیم!
گفتگوی پایگاه خبری دندانه با دکتر محمدجعفر اقبال درباره کارنامه فعالیتهای انجمنهای دندانپزشکی در ایران
دی ماه، سالگرد پایهگذاری جامعه دندانپزشکی ایران در سال ۱۳۴۱ است که بعدها، بنای انجمن دندانپزشکی بر آن استوار شد. البته این نهاد، اولین جمعیت غیردولتی دندانپزشکی در ایران نیست و سبقه چنین تشکلهایی، به سال ۱۳۰۳ و اتحادیه مرکزی دندانسازان ایران برمیگردد، اما آیا این نهادها به اندازه طول عمرشان تنومند و بارور هم بودهاند یا نبود قانون مصوب مجلس یا محدودیت حوزه اختیارات، اثربخشی آنان را کمرنگ کرده است؟ در این باره گفتگویی با دکتر محمدجعفر اقبال، رئیس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر اقبال! آیا انجمن دندانپزشکی، برای رفع مشکلات و تحقق مطالبات متخصصین این رشته نهاد کارآمدی بوده است؟ کارنامه آن را در طول عمر خود چه طور ارزیابی میکنید؟
انجمن دندانپزشکی ایران قریب به ۶۰ سال قدمت دارد و اردیبهشتماه سال آینده کنگره پنجاه و هفتم آن برگزار خواهد شد. این انجمن جزء اولین مؤسسات مردمنهادی است که به وسیله تعدادی از دندانپزشکان دلسوز که انگیزه کار اجتماعی و گروهی داشتند تشکیل شده است. نگاه من به تشکیلات مردم نهاد مثبت و خوب است و سعی میکنم جانب انصاف را در نظردهی نسبت به آنان رعایت کنم. البته نقد را هم بسیار ارزشمند میدانم و نقاد را ستایش میکنم، اما نکتهای که در این زمینه به آن توجه ویژه دارم، این است که به خصوص در نقد کسانی که بیاجر و مزد تلاش میکنند به نحوی حرف بزنم و عمل کنم که فرد خدمتگزار و خیر را از کار خیر منصرف نکنم و نیت خیر آن شخص را مورد توجه و عنایت ویژه قرار بدهم.
موضوعی که در ارزیابی یک عمل مهم است، توجه به شرایط زمان و امکانات در اختیار است. مرحوم دکتر نواب و دوستانشان که جامعه دندانپزشکی ایران را پایهگذاری کردند، در دوران خود کار بزرگ و مهمی انجام دادند، چرا که در آن زمان تنها ۱ یک دانشکده دندانپزشکی در کشور وجود داشت و تعداد دندانپزشکان بسیار کم بود و تأسیس مؤسسات مردمنهاد هم چندان رایج و باب نبود. بنابراین من کار بنیانگذاران انجمن دندانپزشکی از جمله مرحوم دکتر نواب را که مؤسس دانشکده دندانپزشکی ملی ایران (شهید بهشتی) هم بودهاند میستایم.
در پاسخ به این سؤال که آیا انجمن دندانپزشکی نهاد کارآمدی بوده است یا خیر، باید بگویم کارآمدی انجمن به عوامل مختلفی ارتباط دارد. از جمله اینکه چه تعداد از دندانپزشکان عضو آن باشند و تا چه میزان در فعالیتهای انجمن مشارکت کنند و مسئولیت بپذیرند. شما بررسی و ملاحظه کنید در هر دوره چه تعداد از اعضا در انتخابات شرکت کردهاند و میزان مشارکت افراد در اموری مثل تصمیم سازی و اجرا تا چه حد بوده است یا بررسی کنید مجموعههای مرتبط، منجمله دولت در حوزههای مختلف تا چه حد به انجمنها بها دادهاند. اینها مواردی هستند که بر فعالیتها و نتایج کار انجمنها مؤثر است و باید در اظهار نظر افراد دخیل باشد. من حقیقتاً انجمن را خانه دندانپزشکان میدانم و معتقدم عملکرد آن متناسب با شرایط و مشارکت اعضا است.
حال گذشته از عوامل تأثیرگذار خارجی از جمله تمهیدات دولتی، آیا فعالیت اعضای انجمنهای دندانپزشکی را برای رسیدن به اهداف خود مؤثر و مطلوب میدانید؟
من هیچگاه و در هیچ دورهای برای انجام کار یا همکاری، پیشنهادی به هیات مدیره ندادهام؛ بنابراین بهعنوان عضو انجمن، خود را نهتنها طلبکار نمیدانم، بلکه بابت مشارکت کم سرزنش میکنم. دوستانی را سراغ دارم که سالها وقت و انرژی خود را خالصانه و بدون چشمداشت در خدمت صنف و انجمن صرف کردند که اگر بخواهم از پیشکسوتان فعال نام ببرم ممکن است تعدادی از آنها از قلم بیفتند. بنابراین در یک کلام از همه آنان تشکر میکنم.
قطعاً سازمانهای مردمنهاد و منجمله انجمن دندانپزشکی دارای محدودیتها و معایبی در عملکرد هستند که همه آن به هیات مدیره ارتباط ندارد و چنانچه عرض کردم، عوامل متعدد و مختلفی در آن سهم دارد. من سعی میکنم جانب انصاف را رعایت کنم و اگر کمکی نمیکنم مدعی هم نباشم. نکته دیگری که باید در اظهارنظر و قضاوت موردتوجه قرار داد، اطلاع و آگاهی از کلیات و جزییات کار است و متأسفانه من اطلاع دقیق از امور انجمن ندارم. تنها باید بگویم خوشحالم که اطلاع منفی و گله و شکایتی از انجمن به گوشم نرسیده است و خوشبختانه همکاران عضو هیات مدیره انجمن مشغول تلاش و فعالیتهای خود هستند.
چرا وزنه صنفی انجمنها از وزنه علمی آنها سبکتر است؟ آیا دلیل آن کارآمد نبودن هیات مدیرهها است یا میتوان کم بودن تعداد انجمنهای صنفی نسبت به انجمنهای علمی را دلیل این امر دانست؟
یکی از مهمترین دلایل کمرنگتر بودن فعالیتهای صنفی انجمنها نسبت به فعالیتهای علمی آنها، این است که شرایط کار صنفی در کشور ما مهیا نیست. کدام صنف دارای اتحادیه فعال و توانا است که دندانپزشکی دومینش باشد؟ به قول امروزیها فعالیتهای صنفی در کشور ما نهادینه نشده است. مگر کارگران صنعت یا معدن کار صنفی میکنند یا معلمین و فرهنگیان اجازه این قبیل فعالیتها را دارند؟ حقیقت این است که شرایط برای کار صنفی مساعد نیست و دولت و حاکمیت از این کارها استقبال نمیکنند و دندانپزشکان و انجمنها هم آنقدر هوشمند هستند که به دنبال دردسر نروند.
دلیل دیگر کمرنگ بودن کار صنفی، مبتدی بودن و نابلدی ما است. من عضو یکی از کانالهای تلگرام هستم که چند صد نفر دندانپزشک در آن حضور دارند و حقیقتاً برایم تعجبآور است که معمولاً در این کانال چند نفر متکلم وحده هستند و مرتب رهنمودهای تحریککنندهای پخش میکنند که حتی مبتنی بر اطلاعات درست نیست. آنان در یک لحظه فرمایش میفرمایند و ضمن تخطئه افرادی مانند وزیر و وکیل و امثالهم همه امور را با یک نظر و فرمان یک طرفه، حل و فصل میکنند. با صداقت میگویم که در بسیاری از موارد علیرغم اینکه دردشان را میفهمم و حتی قبول دارم، جرات نمیکنم با زبان آرام حتی با آنان همدردی کنم، چرا که ظرف چند دقیقه بیانیهای صادر و حرفهای معمول که از سر همدردی و همکاری گفته شده، تبدیل به مشاجره و تلخی و در صورت بیتوجهی حتی خشم و کینه و دشمنی میشود. خوب آیا این نمونه یک جمع مناسب برای کار صنفی است؟ شاید عدم استقبال دولت هم از کار صنفی ناشی از عدم بلوغ ما است. قصد جسارت و بیادبی به هیچ کس را نداشته و ندارم، اما به دلیل اهمیت موضوع، اظهار نظر را مفید میدانم. من نمیتوانم به همکاران جوانم عرض کنم که دوستان و فرزندان عزیزم، بسیاری از دردها و مشکلاتی که وجود دارد به علت وجود من در فلان پست مدیریتی ناچیز در کشور نیست. من و بسیاری از معلمین دانشگاهی آمادهایم از خیر این ریاستها بگذریم، اما مشکل دندانپزشکی کشور مشکل امثال من نیست. سازمان و نظام اداری کشور متأسفانه به نحو فراگیری ناکارآمد است. در کشور ما امور اداری خفقانآور و بسیار طولانی و کند است. خوب مگر میشود بانکها، نظام مالیات، شهرداری و غیره آنچنان باشد و ما در وزارت بهداشت سازوکار دیگری داشته باشیم؟ سازمان مدیریت کشور شبکهای بههمپیوسته و دارای نقایص بزرگ است و باید برای آن در سطح کلان فکری بشود.
یکی از مصادیق تمایل کم شرکت اعضای انجمنهای دندانپزشکی در فعالیتهای صنفی، حضور کمرنگ آنان در انتخابات است، بهطوریکه انتخابات معمولاً به دور دوم میکشد. دلیل آن را چه میدانید؟
سؤال مشکلی است و جواب معین و قطعی نمیتوان به آن داد، البته بهتر است به جای جواب لفظ اظهار نظر را به کار ببرم. به هر حال انجام کارها در کشور مشکل است و امور روزمره هر زندگی در ایران معادل یک شغل نیمه وقت است. برای مثال اگر همکاری بخواهد از بانکی وام بگیرد، علاوه بر خودش باید چند نفر را به مدت چند ماه به کار بگیرد تا به ادارات شهرداری، ثبت املاک و مالیات بروند و در نهایت بتواند وامی با بهره ۲۰ و چند درصد و جریمه دیرکرد ۲۶درصد دریافت کند. اگر کسی بخواهد شناسنامه، گواهینامه و مانند آن را تعویض کند، بخش مهمی از وقت ماهانه و سالانه خود را باید صرف کند. تکلیف ترافیک و مشکلات زندگی در کلانشهرها هم که روشن است. مگر یک انسان چقدر فرصت و فراغت دارد؟ شاید این گرفتاریها یکی از هزاران دلیل مشارکت کم همکاران باشد. دلیل دیگر آن، این است که شور انتخابات و جو رقابت ضعیف است و شاید زمان و مکان انتخابات هم مناسب نباشد. یکی دیگر از اشکالات انتخابات انجمنها، برگزاری آنها در تهران است. چرا که همکاران شهرستانی باید برای رأی دادن به تهران بیایند و امکان شرکت از راه دور و به صورت الکترونیک برای آنها وجود ندارد. اگر بخواهیم بدبینانه و با نگاه یاس بنگریم، میتوانیم عدم مشارکت مناسب را به ناامیدی افراد ربط دهیم و به قهر تشبیه کنیم.
به نظرم این سؤال خوبی است که باید به آن فکر کرد و از نظرات کارشناسانه متخصصین جامعهشناس و روانشناس اجتماعی برای پاسخ دادن به آن بهره برد. پیشنهاد میکنم نشریه شما به این موضوع مهم بپردازد و برای پاسخ به آن، با دانشمندان حوزههای جامعهشناسی گفتگو کند.
منبع:دندانه