آموزشهای تخصصی برای دندانپزشکان عمومی؛ آری یا خیر؟
دندانپزشکی رشتهای بر پایهٔ آموزش آکادمیک است. آموزش دندانپزشکی بر اساس آزمون و خطا و تجربهصورت نمیگیرد و دانش و مهارت این رشته به طور کامل تدوین شده و مبتنی بر شواهد است. این آموزش در دورهٔ دانشکده شروع میشود و تا پایان عمر کاری دندانپزشک ادامه مییابد. هدف از آموزشها چه در دانشکده و چه در آموزشهای خارج از دانشکده، کسب مهارت ارائهٔ درمان استاندارد توسط دندانپزشکان است.
عدهای اما از اصل مخالف همه آموزشهای تکمیلی تخصصی و نیمه تخصصی برای دندانپزشکان فارغ التحصیل هستند و معتقدند که آموزشاین مهارتها در دورههای کوتاهمدت و فشرده ممکن نیست. تعطیلی دورههای آموزش ارتودنسی در چند سال اخیر و فشار بر روی مؤسسات برگزار کننده دورههای آموزشی سایر رشتهها برآیند چنین دیدگاهی بوده است. از طرف دیگر عدهٔ دیگری براین باورند که تمام موارد تخصصی دندانپزشکی در دورههای میان مدت یا کوتاه مدت قابل آموختن است و به طور کلی تخصص در دندانپزشکی نقطهای از اعراب ندارد.
در دو سوی این طیف عدهٔ بیشتری هم هستند که ضمن ضروری دانستن برگزاری این دورهها، بر لزوم نگرش آکادمیک اصلاح شده در این دورهها تاکید میکنند.
استاندارد درمانی عمومی یا متخصص
بدیهی است استاندارد درمانی برای بیماران یکسان است؛ یعنی اگر یک دندانپزشک عمومی درمان اندو، ارتو یا ایمپلنت را ارئه میکند، استاندارد درمانی را رعایت کند. استاندارد درمانی به بیان عامیانه حدی از درمان است که «موفقیت آمیز» محسوب شده و قصور تلقی نشود. استاندارد درمانی به معنی درمان تخصصی نیست. برای مثال یک متخصص ترمیمی ممکن است یک ترمیم آمالگام بسیار هایپالیش و با تمام جزئیات اکلوزالی ارائه کند، ولی همین که دندانپزشک عمومی بتواند یک ترمیم با گیر کافی، کانتکت مناسب و رعایت تمام اصول ترمیم آمالگام ارائه کند، هرچند که زیبایی و مهارت همکار متخصص را در کار ارائه نکرده باشد، استاندارد درمانی رعایت شده است و کار درست انجامشده است.
متاسفانه گاها این برداشت وجود دارد که دندانپزشک عمومی به صرف عمومی بودن میتواند درمان زیر استاندارد درمانی ارائه کند. درحالیکه اگر یک دندانپزشک قادر نیست درمانی در حد استاندارد درمانی ارائه کند، باید آن مورد را حتماً ارجاع دهد. این قضیه در مورد تمام رشتههای دندانپزشکی صادق است. صرف در دسترس نبودن متخصص، هزینههای تحمیلی به بیمار و … بهانهٔ توجیه کننده در عدم ارجاع موارد تخصصی نیست. چرا که عدول از استاندارد درمانی تحت هر شرایطی، حتی بنابه رضایت و خواست بیمار قصور تلقی میشود.
آموزش دندانپزشکی عمومی و تخصصی
این روزها بحثهای زیادی در جامعهٔ دندانپزشکی در مورد آموزشهای دانشکدهای و خارج دانشکدهای رشتههای مختلف وجود دارد. در مورد رشتههایی مانند ارتودنسی، ایمپلنت و درمانهای زیبایی که جنبهٔ اقتصادی آنها پررنگتراست، صحبتها و جدلها همیشه داغتر و بیشتر است. برای مثال در مورد ارتودنسی، آنچه که حتی ارتودنتیستها به آن معترف هستند این است که آموزشهای دورهٔ عمومی جوابگوی نیاز کارکلینیکی دندانپزشکان در بازار کار نیست. حتی آموزشهای دورهٔ عمومی تجربه و مهارت کافی برای درمانهای ساده و متحرک در اختیار دندانپزشکان قرار نمیدهد. نکتهٔ جالب اینکه در یکی از این توجیهها، تعدادی از متخصصین ارتودنسی دانشجویان دورهٔ عمومی را متهم به کم کاری میکردند و ادعا میکردند که دانشجویان علاقهٔ لازم را به آموختن ندارند. درحالیکه وقتی خروجی یک سیستم آموزشی یکسان باشد، یعنی همهٔ خروجی نتوانند در بازار کار در حیطهٔ ارتودنسی درمانی ارائهکنند، متهم کردن نسلهای جدید به بی استعدادی – که اتفاقاً از مسیر مستقیم کنکور و با رتبههای بسیار بهتر و در فضایی بسا رقابتیتر از نسلهای قدیمی وارد دانشکدهها شدهاند-نوعی فرافکنی و انکار یک سیستم آموزشی دچار نقص است.
آنچه واضح است این است که نهفقط در مورد اندودانتیکس یا ارتودنسی، بلکه خروجی همهٔ رشتهها باید بررسی شود. متاسفانه در خروجی همهٔ رشتهها نقایص در سالهای اخیر چشمگیرتر شده است. برای مثال در مورد اندو، مطالعهای که در دانشگاه شهیدبهشتی انجامشده بود، میزان موفقیت درمانهای ریشه را که همکاران عمومی انجام میدادند، حدود ۵۰ درصد ارزیابی کردهبود که خیلی پایینتر از رقمی است درمان ریشه از نظر شواهدحقیقی در کتب مرجع، موفقیت آمیزاست. این اختلاف درصد بیانگر نقایص اساسی در خروجی دانشکدهها و همچنین آموزشهای مداوم بعد از فارغالتحصیلی است. درمورد سایر رشتهها هم اگر مطالعاتی صورت گیرد مطمئناً نتایج تغییرات فاحشی نخواهند داشت. در حالی که همگان معترفاند که آیتمهای آموزشی اندودانتیکس در دانشکدههای دندانپزشکی کشور به خاطر ماهیت رشته در دورهٔ عمومی با استاندارهای متخصصین درمان ریشه یکسان است و برعکس رشتههایی مانندجراحی فک وصورت، ارتودنسی، پروتز، پریو و حتی ترمیمی، برخی موارد آموزشی همان ابتدای کار خارج از کوریکولوم دورهٔ عمومی قرار نگرفتهاست.
در مورد ارتودنسی و پریودنتیکس و حتی رشتههایی مانند پاتولوژی، تشخیص و … ماحصل و خروجی دانشکدهها نیاز به بررسی و واکاوی دارند. اگر مثلاً دندانپزشکان عمومی به هر دلیل با آموزش دورهٔ عمومی قرار نیست کار ارتودنسی انجام دهند، دلیلی ندارد که واحدهایی به عنوان فضاپرکن با این حجم بالا و با صرف هزینههای زیاد به نظام آموزشی تحمیل شود. اگر برآیند آموزش ارتودنسی و عدم آموزش آن واحد باشد، چه بسا با تعطیل کردن آموزش رشته حداقل در باب آموزش عملی، هم وقت و هزینهٔ دولت و هم دانشجویان صرفه جویی شده و انرژی و استعداد دانشجویان به جای اتلاف وقت در زمینههای آموزشی دیگر صرف شود. در مورد رشتههای مانند پریودنتیکس، تشخیص و پاتولوژی هم همین بازنگری نیاز است. نیازهای بازار به هرحال باید در خروجی این رشتهها مد نظر قرار گیرد. اگر قرار است که مثلاً در پریودنتیکس، فاز یک درمان پریودنتیکس و SRP صرفاً به دانشجویان آموزش داده شود، از اول این موارد مشخص شده و از اتلاف وقت بیهوده خودداری شود. فراموش نمیکنم که در دورهٔ آموزشی خود در بخش پریودنتیکس یکی از دانشکدههای دولتی کشور، یک ترم عملی دانشجویان به آموختن خواص یک سری سنگ که برای تیزکردن قلمهای جرمگیری دستی استفاده میشد صرف میشد (بسیار امیدوارم که هماکنون چنین آموزش عبثی به طور کامل برچیده شده باشد!) در حالی که در کار خود به عنوان یک دندانپزشک عمومی نه قرا بود که از اسکیلرهای دستی استفاده کنیم و نه قرار بود که آنها را با آن سنگها تیزکنیم. واضح بود که تمامی آن واحد، ترم، هزینههای آب و برق بخش برق و حقوق هیئت علمی که آن آموزشها را ارائه میکرد، دور ریختن پول نظام آموزشی بود و هدفی جز پرکردن وقت دانشجویان نداشت و مبتنی بر نیاز درمانی طراحی نشده بود.
آموزشهای خارج از دانشکده
آموزشهای مداوم خارج از دانشکده حق همهٔ دندانپزشکان است و امری پذیرفته شده در سرتاسر دنیاست. بسیاری از مهارتهای پیشرفته ممکن است با همین آموزشها کسب شوندخط کشی نیست. هر درمانی که بتواند با لحاظ استاندارد درمانی صورت بگیرد، فرقی نمیکند که توسط متخصص یا دندانپزشک عمومی صورت گرفته باشد.
شرکتهای تجاری نقش مهمی در آموزشهای دندانپزشکان بعد از فارغالتحصیلی در همهجای دنیا ایفا میکنند. در کشور ما هم عمومی شدن و کاهش هزینهٔ درمانهایی مانند ایمپلنت و درمانهایی مانند ترمیمهای زیبایی به دلیل حضور فعال شرکتها در عرصهٔ آموزش است. البته تا زمانی که این آموزشها در چارچوبهای اکادمیک باشد هم دندانپزشکان و هم شرکتها از این آموزشها سود خواهند برد. ممانعت از این آموزشها به هر نحوی و با هر بهانهای نه منطقی و نه عملی است. در دنیای امروز نمیتوان مانع جریان علمآموزی و مهارتآموزی شد.ولی دانشگاهها وظیفه دارند اگر به هردلیلی نمیتوانند متولی آموزش صحیح دانشجویان و فارغالتحصیلان خود باشند،بر آموزشهای بعد از فارغالتحصیلی آنها نظارت کنند.به این ترتیب هیچ شرکت یا موسسه ای نباید از حوزهی نظارت علمی دانشگاه،خارج باشد.
حقوق بیمار، حلقهٔ مفقودهٔ رابطهٔ عمومی و متخصص
همهٔ دندانپزشکان باید حق داشته باشند از آموزشهای صحیح بعد از فارغالتحصیلی بهرهمند شوند و دانش و مهارت خود را ارتقا دهند. از نظر انجام درمانهای دندانپزشکی هم هرقدر که تخصصی باشند تا زمانی که هر دندانپزشک درمانی را مطابق استاندارد درمانی انجام دهد، نمیتوان انتقاد کرد. مشکل اینجاست که در مواردی دهان بیماران ما گاهی به عرصهٔ آزمون و خطای برخی از همکاران ما تبدیل شود. یکی از بزرگترین مشکلات جامعه درمانی ما که به دعوای بین متخصص و عمومی دامن زده است، این است که بسیاری از بیماران ما حقوق خود را نمیدانند. اگر مانند بسیاری از کشورهای پیشرفتهٔ دنیا، بیماران از حقوق خود در برابر درمانگر آگاهی داشته، از درمانهای نادرست شکایت کنند و حقوق خود را پیگیری نمایند، برعکس چیزی که ما فکر میکنیم و از آن هراس داریم، رابطهٔ سالمتری بین اعضای جامعه درمانی حکمفرما میشود. چرا که مشکل امروز ما این نیست که چه کاری را باید متخصص یا عمومی انجام میدهد، بلکه مشکل اساسی این است که چه کاری را چه کسی درست و مطابق استاندارد درمانی انجام میدهد.
ما بهراحتی از درمانهای زیر استاندارد انجامشده توسط همکارانمان با این تصور که باید هوای همدیگر را داشته باشیم عبور میکنیم. درحالیکه نادیده گرفتن حق اولیه مردم به دریافت درمان استاندارد، درنهایت وجهه همهٔ صنف دندانپزشکی (و نهفقط آن تعدادی که درمان زیر استاندارد ارائه میکنند) را زیر سؤال میبرد.
اگر مکانیسمهای اعادهٔ حقوق بیماران کارساز باشد، چه دندانپزشک عمومی و چه متخصص راه خود را بهصورت صحیح پیدا میکنند و درمانهایی که بیشترین نفع برای بیماران دارد را ارائه میکنند.
منبع:دندانه